یک بدی بزرگی که بعضی‎ها دارند، این است که دائما می‎خواهند برتری خود را به دیگران ثابت کنند

و آن را به رخ دیگران بکشانند، وبدتر از آن به زور به دیگری بفهمانند که تو در این مورد از من پایین‌تری

و ... که می‎توان این را از نوعِ بارزِ چشم و هم چشمی دانست. این که حسرت را در دیگران برانگیخته

کند و خودش به خودش افتخار.

اصلا به عقیدهِ من این خصلت کمی تا اندکی در خیلی از ماها هم وجود دارد.

این که طرف یک گوشیِ فلان مدل و فلان قیمتی خریده است و هرجا می‎رود بحثِ بازارِ موبایل و سخت

افزار را پیش می‎کشد. که فلانی فلان گوشی را دارد و این ضعف‎ها را دارد و ...

یا کل کل های بینِ طرفدارانِ دوتیم. خُب خیلی از ماها هرکدام طرفدارِ یک تیم هستیم. یا قرمز یا آبی،

یا سفید یا آبی اناری... چه دلیل دارد درونِ یک جمع تا فهمیدیم فلانی پرسپولیسی است پرتاب شویم

سمتش!!!! این که ما استقلالی‎ها اینطوری و شما آنطوری!!! اینکه ما فلان مدال را داریم و شما ندارید...

ما فلان تعداد برد را داریم و شما کمتر!!!! و بدتر از آن به تمسخر و تخریبِ تیم حریف دست بزنیم.

اصلا اینهایی که می‎گوییم درست... اما با این حرف‎ها چه چیزی را می‎خواهیم ثابت کنیم؟ اگر قضیه اثبات

است، خب چه نیازی است به دیگری اثبات کنیم؟ آیا با این حرف‎ها آن شخص از طرفداری از تیمِ محبوبِ

خود دست برمی‎دارد؟ چیزی غیراز این است که ما بهتریم و شما از ما پایین‎تر؟ این همان به رخ کشید

نیست؟ این چشم و هم چشمی‎اش است که نفوذ می‎کند در دلِ تفکر مدیرعاملِ تیم‎ها...

این داروی کاذبی بیش نیست برای تسکین تفکر غربی‎ها... که مردم را به سمتِ هیجانی کاذب ببرند.

اینکه کاری کنند تا مردم خودشان با خودشان مشغول شوند و خودشان در خفاء به کارهای خود برسند.

این ویروسِ چشم و هم چشمی‎ِ بد، هر روز همزمان با بیشتر شدن، رنگ عوض می‎کند. دیگر از بحثِ مادیات

پیشی گرفته است. دیگر فقط مثالش خانم‎ها نیستند. تا جایی که درشخصی‎ترین مسائلِ زندگیِ افراد نفوذ

می‎کند. دیگر از دکوراسیون منزل و مسافرت و مدل ماشین و مو و ... فراتر می‎رود!!! تا آنجا که مرد وقتی با

همسرش به بیرون از منزل می‎رود، ازینکه می‎بیند زنش حسابی به خودش رسیده و خود را بَزک کرده است

و زیباتر از همسرانِ دوست و رفیق و آشنایان به چشم می‎آید، به خود می‎بالد.

حال باز این به نظرم بهتر است از سبکِ  دیگرش. سبکی که کم کم دارد همه گیر می‎شود. سبکی که آمارِ

ازدواج را به ارزشِ ریال و طلاق را به یورو نسبت داده است. سبکی که یکی از معیارهای انتخاب همسر شده

است. و اینجا مجالِ بیانش نیست.

::::

+ هرچه هستید، خود را همانگونه قبول داشته باشید.

+تا قبل از ازدواج، مدام به دیگران بگویید که از همسرِ آینده‎تان هیچ انتظار خاصی ندارید.

+کسانی که می‎خواهند برتریِ خود را به رخِ دیگران بکشند، چه نوع کمبودی دارند؟ البته همین بس که کمبود دارند!

 
در پایان این فقط یک ایده شخصی است!!!!!!!!!!!!!!

جاده‎ای را دیدم

 

 آن سرش ناپیدا !

 که داغ را به دلِ آنهایی می‎گذارد

 که با وجودِ این مسیر

 هنوز هم اندر خمِ یک کوچه‎اند

 و نمی‎دانند که عشق هم

 برای خودش یک حریمی دارد...

 :::

 حریم یعنی این

 همین جاده

 که چشم‎ها را خیره می‎کند

  از بس که بی‎انتهاست

 حلال‎ترین جاده‎ی عشق...

...

 

.

 بیست سال، جمعه‎ی بی تو گذرانم آقا

 من از این عادتِ تکراریِ خود خسته شدم

.

 نگرانم

.

 نگرانم

.

 نگران

.

 نگرانِ خودِ بی‎خود شده‎ی من آقا

 تو همانی که نبودت را توهم زده‎ام...

.

 این همه اهلِ قلم

.

 نقشِ قلم

.

 رقصِ قلم...!

.

 شعر و سهراب و غزل،  حافظ و سعدی به کجا؟

 من ازین دردِ فراق و غمِ هجران، مُشوش شده‌ام

.

 بیست سال جمعه‎ی بی تو گذرانم آقا

 من از این عادتِ تکراریِ خود خسته شدم...


 

 

 تو پرواز در اورست را به من آموختی

 که این چنین هیمالیا را به دورِ خود می‎چرخانم

.

 و لازمه‌ی اینگونه چرخشی

 ملزومش

 آموختنِ پرواز در ارتفاعاتِ دلی‎ست

 که ایمانش، هوای چنگ هر عقابی را به خود ندیده‎است...

.

 ومن سرخوش ازین که

 آرزوی عقاب‎ها را اینچنین به چالش کشیده‎ام

.

 و اینگونه

 زندگی به من آموخت معنی زنده بودن را؛

.

                                  پروازِ گنجشک، در آسمانِ عقاب‎ها...

 :ا:ا:ا:

 هنوز هم که هنوز... یک دل خوشی برایم مانده است

        اینکه هرروز به دورِ تو پر می‎زنم...



 

همیشه دقیقا وقتی پر ازحرفی,
وقتی بغض میکنی,
وقتی دلت شکسته,
دقیقا همین وقتا
اینقدر حرف داری که فقط میتونی بگی:
بی خیال!
 
 

مهمانی خوبی بود کاش او هم بگوید"مهمان خوبی بود"

عیدتون مبارک